...

...

...

...

ممنون مهربانم....

کاش میتوانستم تمام شوقم را با زبانم ابراز کنم

هدیه ات بی نهایت غافلگیر کننده بود

ممنون که در یادت هستم............در فکرم هستی

مهربانیت ستودنیست مهربان.....

بگو ..... گوشم با توست.....

حرف میزنی برایم.....درد و دل میکنی.... میگویی این حرفها را فقط به تو میتوانم بگویم.... و من سر تا پا چشم میشوم و گوش.....با تمام حواسم حرکت چشمها و لبهایت را دنبال میکنم...... چشمهایت گاه پر از اشک میشود......تو لحظه ای سکوت میکنی.....اجازه نمیدهی به چشمهایت که اشکهایش را سرازیر کند..... دوباره ادامه میدهی...... میگویی که به تو چه گذشته...... از من کمک میخواهی......میگویم صبر کن......صبر حلال مشکلات است.....میگویم همیشه در روی یک پاشنه نمیگردد.....  میگویی پس حکمت خدا چه میشود...میگویی صبر کنم که چه.... منتظر چه اتفاقی باشم... تا کی صبر کنم..... تو میگویی طاقت نمی آورم...... و دیگر کنترل چشمها و اشکهایت را از دست میدهی.....سرت را به روی شانه ام میگذاری و های های گریه میکنی... تا به حال همچین چیزی را تجربه نکرده بودم....هم حس خوبیست... هم بد..... خوب است چون خوشحالم که لااقل با گفتنش و تکیه به شانه ام خودت را اندکی خالی میکنی..... و بد است چون هیچ وقت دوست نداشتم این حالت را ببینم..... اول اجازه میدهم چند دقیقه راحت گریه کنی....  بعد سرت را از روی شانه ام بلند میکنم........ مسیر اشکهایت را میبوسم ....... شوری اش را در دهانم مزه مزه میکنم..... و حالا تو گوش میشوی و من حرف میزنم..... سرعت اشکهایت کمتر میشود.... میگویی من مقصرم؟ و من نمیدانم که حرفت را تکذیب کنم یا تایید..... فقط نگاهت میکنم..... میگویم هیچ چیز مطلق نیست..... زمان همه چیز را در خودش حل میکند.... و گاه مثل آب جاری میشورد و میبرد..... اما تو معتقدی که  زمان شاید برایت فقط کمی کمرنگ کند و هرگز نمیشوید......  

و تو نمیدانی نگاه غمگینت چقدر زیباست.........

من و کیف پول پردردسر.... پایان

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

میبوسمت...

میبوسمت 

میگی خداحافظ 

این قصه از اینجا شروع میشه 

من بغض کردم 

تو چشات خیسه 

دست دو تامون داره رو میشه...  

  

تو سمت رویای خودت میری  

میری و من چشامو میبندم  

ما خواستیم از هم جدا باشیم   

پس من چرا با گریه میخندم...!؟ 

  

 

میبینمت میری ولی میری نمیبینی! 

میبوسمت از من ولی دستاتو میگیری...!   
 

 

تو فکر میکردی بدون من 

دلشوره از دنیای ما میره   

این جا یکی هم درد من میشه  

اون جا یکی دستاتو میگیره...! 

گفتی که میتونی بری اما... 

بغض تو دستاتو برام رو کرد!   

ما هر دو از رفتن پشیمونیم...   

جون دو تامون زودتر برگرد ...!!!  

 جون دوتامون...! 

 

 

میبینمت میری ولی میری نمیبینی! 

میبوسمت از من ولی دستاتو میگیری...!   
 

 

 

 


دوست دارم این آهنگ رو...

همین!  

 

اینم لینک دانلودش

من و جریان اسخر و کیفی که ....

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

به استخر میروم 2 ...

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

به استخر میروم...

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.